نبات کوچولو

آش شب

ننه قابلمه داشت به شب نگاه می کرد . شب پر از ستاره بود . کاسه بشقاب ها سر و صدا می کردن . گشنه شون بود . ننه قابلمه گفت : اگر صبر کنین یه غذای خوش‏مزه براتون می پزم . همه گفتن : بپز. بپز. صبر می کنیم. ننه قابلمه دستش رو دراز کرد، یه تیکه از شب رو کند. بعد یه مشت ستاره رو مثل نخود و لوبیا ریخت روش. نمک و فلفل و زردچوبه هم بهش اضافه کرد و گذاشت خوب بپزه. وقتی غذا پخته شد، گفت: بفرمایید سر سفره. غذا حاضره. کاسه بشقاب ها با خوشحالی نشستن سر سفره و غذا رو تا تهش خوردن. انگشتاشون هم خوردن. هیچی هم واسه ننه قابلمه نذاشتن. خوردن و گفتن: خیلی خوشمزه بود. بازم می خوایم. ننه قابلمه یه دیکه دیگه از آسمون رو کند ...
2 مهر 1390

داستان های واقعی و غیر واقعی در مورد حیوانات

بعضی از مردم به اشتباه فکر می کنند که کلاغ ها سیصد سال عمر می کنند یا خارپشت ها خارهایشان را پرتاب می کنند . در این جا ما به بعضی از این داستان های غیر واقعی و علت غیر واقعی بودن آن ها می پردازیم .  منبع : ماهنامه نبات کوچولو - شماره 3 (گروه سنی 8 تا 12 سال) به ادامه مطلب رجوع کنید باور : می گویند فیل ها از موش ها می ترسند دلیل پیدایش : مردم فکر می کردند موش ها دوست دارند وارد خرطوم فیل ها شوند . این کار صدمه زیادی به فیل ها وارد می کند و باعث عطسه های وحشتناک در فیل ها می شود . پس ترس فیل ها از موش خیلی هم بی منطق نیست . واقعیت : وقتی فیل ها صدای جیر جیر چیزی را می شنوند که قادر به ...
31 شهريور 1390